روایت یک معلم: بچهها به درسهایی مانند دینی علاقه ندارند
تاریخ انتشار: ۴ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۶۷۱۳۴
دانشآموزانی که دو سال در دوره کرونا به اجبار بجای فضای کلاس و مدرسه، در کنج خانه از صفحههای کوچک تلفن همراهشان درس خواندند، در کنار آموزش آنلاین، با جهان دیگری هم آشنا شدند، جهانی که آزادانه و بدون هیچ فیلتر و سختگیری یادشان میدهد، چطور فکر کنند، چطور حرف بزنند و اصلا چطور ببینند. همین دانشآموزان در سال تحصیلی گذشته شاهد اعتراضاتی بودند که حتی در مقاطعی به کلاسهای درسشان هم رسید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش خبرآنلاین، همه اینها بهانه شد تا میزبان سه معلمی که فعال حوزه کاری خودشان هستند و اتفاقا دغدغههای زیادی نسبت به مسائل معلمان و دانشآموزان دارند، باشیم.
گفتوگوی ما با محمد داوری، نرگس ملکزاده و محمدرضا نیکنژاد را بخوانید:
در سالهای اخیر اتفاقات زیادی رقم خورده که تاثیرات زیادی روی نوجوانان، جوانان، فضای مدارس و دانشآموزان کشور داشته،، اما دو مقطع و اتفاق احتمالا شاخصهای مهمترین در این مورد بهحساب میآیند، یکی دوره شیوع ویروس کرونا و دیگری اعتراضات سال گذشته بعد از خانم مهسا امینی، این دو چه تغییراتی در دانشآموزان ایجاد کردهاند؟
داوری: بیتردید تغییراتی وجود دارد، نشانههایی در کنش و واکنش دانشآموزان وجود دارد که متاثر از چند سال گذشته است، از جمله ارتباطی که آنها با شبکههای اجتماعی گرفتند، جذابیت رسانه و شبکههای اجتماعی علیرغم مخالفت و کنترل خانواده و مدرسه همچنان برای دانشآموزان ادامه دارد و آنها میجنگند تا سهم خودشان را از این فضا داشته باشند. همراه داشتن موبایل در مدرسه و ساعاتی که دانشآموزان در فضای مجازی هستند چالش مشترک خانه و مدرسه است.
درخصوص اعتراضات هم باید گفت، بهدلیل اینکه دانشآموزان برای اولین بار به کنشهای اجتماعی و سیاسی ورود کردند همچنان تبعات این کنشگری را میشود در مدرارس احساس کرد، بهویژه درخصوص موضوعاتی که در کتابهای درسی هست و بهطریقی در حوادث سال گذشته مطرح شده بود، مثلاً واژه زن و تصویر زنان در کتاب، بحث حجاب، شخصیتها و مسئولین، همچنان تداعی کننده حوادث سال گذشته است، دانشآموزان هم جسارت بالایی دارند طوریکه حتی اگر معلمان بخواهند وارد این مباحث نشوند، آنها تلاش میکنند معلم را وارد این مباحث کنند، برای نمونه در درسی مانند علوم اجتماعی وقتی به رابطه دولت و ملت، بحث تفکیک قوا، اصول قانون اساسی، انتخابات، مشارکت مردم پرداخته میشود دانشآموزان بلافاصله وارد بحث میشوند و درباره آزادیها یا مسئله حجاب صحبت میکنند، حتی در جلسات اولیا که در مدرسه برگزار میشود مسائلی از این دست مطرح میشود، بنابراین احساس میکنم فضای مدارس همچنان متاثر از کرونا و اعتراضات سال گذشته است.
آقای نیکنژاد، شما نسبت میان دانشآموزان، ویروس کرونا و حوادث سال گذشته را چهطور صورتبندی میکنید؟
درخصوص ورود دانشآموزان به حوادث سال گذشته نباید استفاده از تلفن همراه و شبکههای مجازی را که به دلیل شیوع ویروس کرونا میان دانشآموزان گسترده شد، نادیده بگیریم، از دبستان تا دبیرستان دانشآموزان از تلفن همراه استفاده کردند، درحالیکه تا قبل از شیوع ویروس کرونا استفاده از این وسایل میان آنها یکجورهایی تابو بود، اما بعد از شیوع کرونا کلاس درس بدون تلفن همراه معنا پیدا نکرد، هنوز هم بعضی از معلمها برای آموزش بیشتر از این ابزار و فضای مجازی استفاده میکنند که اتفاق مثبتی است. از طرفی فضای مجازی توانست آگاهیها به حقوق انسان و حقوق دانشآموزان را در یک بستر غیررسمی افزایش دهد، درحالیکه تمرکز آموزشوپروش در کشور ما بهخصوص درباره پرورش بر روی آموزههای ایدئولوژیک خودش است، یعنی دوست دارد دانشآموز مدنظر خودش را پرورش دهد، اما ارتباط دانشآموزان با فضای مجازی آنها را خارج از خواست آموزش و پرورش با یکسری از حقوق خودشان آشنا میکند لذا از این حیث هم اتفاق مثبتی است.
در اعتراضات سال گذشته تصاویری از حضور دانشآموزان هم به چشم میخورد، حضور دانشآموزان در چنین فضاهایی درست بود؟ خیلیها معتقدند به آنها آسیب زد، نظرتان چیست؟
نیکنژاد: شاید درست باشد که بگوییم به آموزش آسیب زد، اما ورود و عدم ورود دانشآموزان به مسائل اجتماعی و سیاسی خارج از کنترل شهروندان، خانوادهها و حاکمیت بود، بهتعبیری سیاست مثل هوا است، شما از آن تنفس میکنید، در فضایی قرار دارید که شما را تحت تاثیر قرار میدهد، وقتی خانواده و جامعه، بحث سیاسی میکند از دانشآموز چه انتظاری داریم؟ وقتی آن بحث سیاسی مستقیم یقه دانشآموز را میگیرد، از او چه انتظاری داریم؟ بنابراین ورود دانشآموز به این مسائل آسیب دارد، اما اجتنابناپذیر است.
درباره آسیبهایی که متوجه برخی دانشآموزان در حوادث سال گذشته شد، اطلاعی دارید؟
نیکنژاد: بسیاری از بچهها همچنان درگیر آن مسائل هستند، برخی از آنها گرفتار زندان شدند. مثلا در جایی مانند خوزستان تعدادی از دانشآموزان هم با حکم دادگاه و هم با حکم غیررسمی آموزشی از حضورشان در کلاس درس جلوگیری میشد. درحالی که این مشکلِ دانشآموزان نیست، این مشکل از طرف نگاه حاکمیت به کنش سیاسی دانشآموزانی هست که زیر سن قانونی هستند.
جناب داوری خیلیها معتقدند دانشآموزان با تناقض مواجه هستند، در واقع فاصله معناداری میان آنچه که در جامعه یا خانواده یا مثلا در شبکههای اجتماعی دریافت میکنند و آنچه که در فضای آموزشی و کتابهای درسی به آنها گفته میشود، وجود دارد، در مواجهه با این فاصلهها معلمان چطور رفتار میکنند؟
این تناقض در نظام آموزشی ما ریشه دارد و روز به روز شکاف آن بیشتر میشود، آنهم به دلیل رشد رسانهها و شبکههای اجتماعی است. هرچقدر دریچههای فضای مجازی روی دانشآموزان گشوده شده؛ با دنیای جدید و واقعیتها آشنا شدند. درواقع میان آنچه که در شبکههای اجتماعی دریافت میکنند با محتوای کتاب درسی فاصله زیادی میبینند و به شکلهای مختلفی به آن واکنش نشان میدهند، مثلاً اگر از دانشآموزان پرسیده شود کدام درسها محبوب هستند یقیقنا درسهایی برایشان محبوب است که شکاف کمتری با واقعیتهای بیرونی دارد، و درسهایی که با واقعیت جامعه شکاف بیشتری دارد در انتهای لیست درسهای محبوب جای میگیرند؛ دین و زندگی و هدیههای آسمانی جز درسهایی هستند که در پایین این لیست قرار دارد، حتی معلمهای این درسها در ته لیست محبوبیت دانشآموزان قرار دارند، اگر این کتابها را ورق بزنیم در رفتاری که دانشآموزان با تصاویر این کتابها دارند، واکنش آنها را به این درسها متوجه میشویم.
خانم ملکزاده، نظر شما درباره این تناقض چیست؟
این روزها که سرکلاس میروم تدریس به دانشآموزان سختتر از گذشته شده است، وقتی ما کتابی برای دانشآموزان تدریس میکنیم دوست داریم مطالب آن مورد علاقه و توجه آنها باشد، اما اینطور نیست. مثلاً در درس مطالعات اجتماعی مخصوصاً وقتی بخش مدنی آن را تدریس میکنم و درباره حقوق اساسی صحبت میکنیم، با دانشآموزان چالش داریم، وقتی به آنها درباره قانون اساسی میگوییم بلافاصله سراغ آن را در واقعیت بیرونی کتاب میگیرند، میپرسند مگر در کتاب نگفته من باید آزادی بیان داشته باشم پس چرا در جامعه آن را نمیبینم. یعنی ما طبق کتاب به دانشآموزان اطلاعات میدهیم، اما اطلاعاتی که بهنظر آنها با نظم اجتماعی جامعه متفاوت است.
کلاسهای درس برای دانشآموزان مثل فضای خانواده شده است، همانطور که الان مردم در جامعه آرام هستند، اما در خانواده خودشان درباره مسائل صحبت میکنند، جو مدرسهها هم آرام شده، اما دانشآموزان در کلاسهای درس خیلی راحتتر درباره همهچیز صحبت میکنند و اعتراض دارند. دانشآموزان به درسهایی مانند دینی علاقه ندارند چراکه از ابتدا در دوران ابتدایی به این درسها بها داده نشده و در سنین بالاتر هم پذیرش آن برای دانشآموزان ممکن نیست و بیشتر با شبهههای خودشان درگیر هستند. تدریس در چنین شرایطی سخت است، چون گاهی مجبور میشوی چیزی را مطابق کتاب برای دانشآموزان توضیح بدهی که شاید خودت هنوز به درست یا غلط بودن آن نرسیدهای.
اتفاقات سال گذشته دراین باره چقدر تاثیرگذار بوده؟
ملکزاده: امسال کمی آرامش و سکوت هست، اما دانشآموزان حرفهای خودشان را میزنند، دیگر آن ترس و اضطراب گذشته را ندارند، فضای مجازی هم خیلی به آنها کمک میکند که این دروس را به چالش بکشند، بنابراین کسانیکه محتوای کتابها را تولید میکنند باید به دنبال روشهای دیگر باشند و برای دانشآموزان جذابیت ایجاد کنند، اگر قرار باشد همین روند ادامه پیدا کند دانشآموزان این درسها را کنار میگذارند و حتی برای نمره هم آنها را مطالعه نمیکنند.
نیکنژاد: بعد از جریانات سال گذشته جسارت اجتماعی در لایههای مختلف جامعه زیاد شد، در بین دانشآموزان هم همینطور، طوریکه اگر امروز کسی به آنها در خیابان تذکر حجاب بدهد بلافاصله واکنش نشان میدهند و فرد تذکر دهنده را در موقعیت دفاعی قرار میدهند؛ این حاصل یک کنش کلی در سطح جامعه است، جامعه کاملاً موضع گرفته و در جایگاه حمله است اگرچه مجبور به سکوت شده؛ حالا شما همین وضعیت را در سر کلاسها دارید، دانشآموزان در کلاس درس کاملاً بهشکل تهاجمی فکرها را نقد میکنند، دانشآموزان امسال با دانشآموزان سالهای قبل خیلی فرق کردهاند، این نوع برخورد دانشآموزان حاصل یک روند است که از گذشته شروع شده و عوامل مختلفی دارد، یکی از آن عوامل رفتارهای خود آموزش و پرورش و اصرار آنها بر روشهای ناکارآمد و شکستخورده است.
داوری: واکنش دانشآموزان در مدارس به دوره ابتدایی هم کشیده شده است، سال گذشته در اوج اعتراضات وارد یک مدرسه ابتدایی شدم و متوجه شدم شعار توپ، تانک، فشفشه میدهند، یعنی آنها متاثر از فضا واکنشی نشان میدهند که برایشان مفهوم نیست. در مقطع متوسطه اول و دوم کمی فرق دارد، این واکنشها به شکل دو قطبی آگاهانه شده است، تجربهای در یک مدرسه وجود دارد که بچهها با یک دانشآموز بسیجی درگیر شدند، یعنی خود آموزش و پرورش از طرفی اعتراض میکند چرا دانشآموزان وارد اعتراضات سال گذشته شدند و از طرفی خودش دانشآموزان را در قالب نیروی بسیج سازماندهی میکند؛ لذا دوگانه دانشآموزان مدافع وضع موجود و منتقد وضع موجود در مدرسه ایجاد شده است که بسیار آسیب زننده است. در این شرایط مدافعین وضع موجود در مدرسهها در اقلیت هستند و سایرین با تمسخر و تحقیر و، چون آموزش ندیدند حتی بهصورت غیر مدنی به آنها واکنش نشان میدهند و آن بچههای مدافع وضع موجود با عبارتهای مختلفی مورد خطاب قرار میگیرند.
با توجه به صحبتهایی که شد به نظر میرسد معلمها دچار چالشهای عدیده در ارتباط با دانشآموزان هستند، یا باید تسلیم دانشآموزان باشند و یا وارد چرخه بحث و جدل، مواجهه غالب معلمان با این شرایط کلاس چگونه است؟
داوری: اینکه در این شرایط معلم چه کاری باید انجام دهد به خود معلم برمیگردد و هر معلم با توجه به ویژگیهایی که دارد نقش خودش را تنظیم میکند، بنابراین در شرایط فعلی معلمها را به چند دسته میشود تقسیم کرد؛ یک دسته معلمهایی هستند که فقط به کتاب درسی اکتفا میکنند و از ورود به سایر بحثها خودداری میکنند، این گروه بهشدت رابطهای پرچالش با دانشآموزان دارند و محبوب آنها نیستند.
یک گروه از معلمها هستند که اصطلاحاً کاسه داغتر از آش هستند و البته تعدادشان محدود است، این گروه به همان محتوای کتاب چیزی هم اضافه میکنند وتحویل دانشآموز میدهند، در واقع سبب افزایش شکاف میشوند، این معلمها نه تنها محبوب نیستند بلکه مغضوب دانشآموزان هستند. یک گروه از معلمها هستند که جزو این دو گروه نیستند، نه کاسه داغتر از آش میشوند و غلظت ایدئولوژیک و سیاسی مطالب را افزایش میدهند و نه فقط به کتاب اکتفا میکنند، آنها قدری سعی میکنند که این شکاف را پر کنند، برخی از معلمها که احساس مسئولیت اجتماعی دارند واقیعتها را توضیح میدهند البته که آنوقت با سیستم آموزشوپرورش، حراست و حتی خارج از حراست مواجه میشوند.
خانم ملکزاده شما جزو کدامیک از این گروه از معلمها هستید؟
من تلاش میکنم خودم را همراه دانشآموزان نشان دهم، اما به آنها میگویم هنوز به این سن نرسیدهاید که تحلیل داشته باشید. گاهی به دانشآموزان میگویم من هم مانند پدر و مادرهای شما ناراضی هستم، جالب اینکه یکبار یکی از بچهها در جواب این جمله من گفت اتفاقاً پدر و مادر من راضی هستند، اما من ناراضی هستم، بنابراین میخواهم بگویم حتی در خانوادههایی که از شرایط موجود رضایت دارند دانشآموز آن خانواده برخلاف پدر و مادرش احساس نارضایتی میکند. همانطور که گفتم تلاش میکنم کنار دانشآموزان باشم، اما از آنها میخواهم آگاهانه صحبت کنند و پشتوانه اطلاعاتشان فراتر از فضای مجازی باشد.
طی یک سال اخیر بیشتر از همیشه از تفاوت نسلها در ایران با عناوین مختلف میشنویم، بحث درباره خصوصیات نسل زِد هم بسیار مطرح شده، حتی مدتی قبل آقای علویتبار از فعالان سیاسی گفته بود نسل زِد، نسلی سطحی هستند و مطالعه ندارند، شما موافق هستید؟
ملکزاده: من تا حدودی با صحبتهای علویتبار موافق هستم، دقیقا مانند بزرگترها که همگی تحلیل سیاسی خوبی ندارند و اهل مطالعه نیستند دانشآموزان هم همین وضعیت را دارند، اینطور نیست که بگوییم، چون در نسل تکنولوژی هستند ما باید خیلی بیشتر روی آنها حساب کنیم، این بچهها نسبت به سن خودشان متفاوتتر از همسن خودشان در نسلهای گذشته هستند، اما هنوز آن چیزی نیستند که خیلی آنها را بزرگ کنیم و بگوییم تغییرات اساسی ایجاد میکنند.
داوری: البته آقای علوی تبار یک روی سکه را گفته بود، یک روی دیگر سکه نسل جدید را نگفتند.
شما بگویید...
داوری: بهنظرم ایشان روی منفی سکه تصویر نسل جدید را گفتند، احساس میکنم ایشان شناخت دقیقی از نسل جدید ندارند، چراکه روی دیگر سکه تصویر نسل جدید پرسشگری، جسارت و جهانبینی دقیقتر و گستردهتر آنها است، از طرفی واقعبینی نه آرمانگرایی، و زندگی، از ویژگی آنها است، به همین دلیل با جنبش زن، زندگی، آزادی همراهی کردند، چراکه برای دانشآموزان دوره هفتم، هشتم، نهم، زن و آزادی هنوز مفهومبندی نشده است، اما آنها زندگی را بیشتر از زن و آزادی میفهمند، بنابراین شاید بیشتر با واژه زندگی همراه بودند. این نسل، نسلی است که برخلاف نسل گذشته تظاهر و ریا ندارد، این نسل زندگی و عشق را با همان مفهوم زمینی آن میفهمد، همان مفاهیمی که یک عدهای آن را در آسمانها جستوجو کردند و الان در سنین پیری در زمین بهدنبال آن هستند.
نیکنژاد: یکی از کارکردهای آموزشوپرورش در جهان امروز آموزش عقل انتقادی است، یعنی آموزش و پرورش وظیفه دارد سنجشگرایانه اندیشی را به دانشآموز منتقل کند. میخواهم بگویم این بچهها اگر هم سطحی هستند بهخاطر نوع آموزش ما است، ما نتوانستیم به دانشآموزان یاد بدهیم این خبرهایی که به شما میرسد باید یک فیلتر داشته باشد که به کمک آن بخشهایی از واقعیت به دست شما برسد، الان بچهها تحت تاثیر فضای مجازی هستند، یک جنبه متاثر شدن از فضای مجازی این است که این دانشآموزان جسور شدند، آگاهیهای آنها بالا رفته و عمیق شدند، اما یک بخشی از آگاهیهای ناقص و دستچین شده توسط همین فضای مجازی در اختیار همه افراد جامعه از جمله دانشآموزان قرار میگیرد، این آشفتگی ذهنی و عدم تمرکزی که برای بچهها درست میکنند ممکن است سبب یک جنبش شود، اما در مقابل ممکن است کنش آنها ریشه هم نداشته باشد.
در خیلی از کشورها این وضعیت ایجاد میشود. بهنظرم ما به عنوان معلم و مجموعه آموزش و پرورش باید به سمتی حرکت کنیم که عقل انتقادی را به دانشاموزان آموزش دهیم، درحالیکه این مسیر مسدود شده است. اما در شرایطی که آموزش عقل انتقادی در مدارس محدود است بهنظر من فضای مجازی و انفجار اطلاعات آن در نهایت به سود جامع تمام شده است.
داوری: یک موضوع مهم که تحلیلگران در نسل جدید نمیبینند جایگاه هنر در این نسل است. نسل جدید هنر و موسیقی را به معنای ضرورت برای یک زندگی خوب فهمیده است، این نسل فیلم میبیند و با مفاهیم زیباشناختی زندگی به معنای واقعی آن ارتباط برقرار کرده است، به همین دلیل وقتی آقای علویتبار که ممکن است خودشان اینها را تجربه نکرده باشند وقتی بخواهند نسل جدید را قضاوت کنند آنها را آنقدر که زیبا هستند، نمیبینند.
ملکزاده: پارسال در جریان اعتراضات همه گفتند باید به سمت گفتگو با دانشآموزان برویم و با آنها صحبت کنیم، اما بعد از آن دوران که مدرسهها آرام شدند دیگر خبری از گفتگو با دانشآموزان مطرح نشد، درصورتیکه ما هنوز با دانشآموزانی مواجه هستیم که پر از سوال هستند، الان چرا از این فرصت برای گفتگو با دانشآموزان استفاده نمیکنیم، آنقدر مسیر گفتگو دارد بسته میشود که شاید یکی دو سال آینده بچهها برافروخته شوند و دوباره به اعتراضات قبلی برگردیم. الان چرا مدرسه را رها کردید و به سمت گفتگو با دانشآموزان نمیآیید؟ چرا وقتی سال گذشته از حوزه علمیه برای گفتگو با دانشآموزان افرادی را فرستادید و به آنها نقد شد و درخواست شد تا به جای آنها از دانشگاه کسانی را بفرستید تا مواضعشان به بچهها نزدیکتر باشد پذیرفتید، اما چرا بعداً رها کردید. هنوز هم افراد طرح امین در مدرسه هستند.
به طرح امین یعنی حضور نمایندگانی از حوزه علمیه و جامعه الزهرا اشاره کردید، ارتباط دانشآموزان با این افراد چهطور است؟
ملکزاده: حضورشان بهعنوان کادر مدرسه در حال عادی شدن است. کسی که به عنوان مجری طرح امین در مدرسه انتخاب شده هر روز در مدرسه هست طوریکه دانشآموزان او را به عنوان کادر مدرسه میشناسند. اطلاعات و آگاهی آنها بیشتر درباره علوم دینی است و از نظر مسائل سیاسی، گفتگو کردن با دانشآموزان، کلاسداری کردن افراد قویای نیستند، افرادی هستند که نسبت به دیدگاه دانشآموزان موضع دارند و دانشآموزان هم نسبت به آنها موضع دارند. تاکید زیاد من این است که چرا تلاش برای گفتگو با دانشآموزان را کنار گذاشتند، ایدههایی که آن زمان مطرح میشد مانند شادابسازی مدرسه و اینکه به دانشاموزان خوش بگذرد رها شد، چرا دیگر نمیگویند این کارها را برای بچهها انجام دهید، فقط برای همان مقطع بود که مدارس شلوغ بود و میخواستند به عنوان یک مسکن استفاده کنند مطرح شد؟
نیکنژاد: حاکمیت در بخش آموزش شکست خورده و نیاز به یک دگرگونی دارد و پایههای این دگرگونی باید مبتنی بر دستاوردهای جهانی باشد. آموزههای امروز مدرسه را دانشآموزان قبول ندارند. وقتی فعالیت اقتصادی بخش زیادی از افراد جامعه با درسی که خواندهاند تفاوت دارد نشان دهنده شکست یک ساختار آموزشی است. امروز در مدرسهها درس دینی دینی است، هدیههای آسمانی دینی است، قرآن، تعلیمات اجتماعی و دفاعی دینی است، به فیزیک و ریاضی هم رحم نکردند طوریکه در فیزیک یک بخش «بیشتر بدانید» دارند و یک حادثه تاریخ اسلام را به فیزیک ارتباط دادند، این نگاه در آموزش اتفاقاً به ضد خودش تبدیل شده است و عمل میکند. وضعیت خانوادهها و فضای مجازی با چیزی که آموزش و پرورش در مدرسه از بچهها انتظار دارد، در تضاد است، چنین وضعیتی بُعد آموزشی مدرسه را هم سست کرده است، سبب شده دانشآموزان از مدرسه گریزان شوند.
داوری: احساس میکنم در دو سال اخیر یک تفکر به مدرسه حمله کرده است، یعنی یک اراده کلانی هست که دارد مدرسه را از کارکرد خودش خارج میکند، پشت این تفکر چند انحراف جدی وجود دارد، اینکه با فلسفه تعلیم و تربیت سازگار نیست، اینها یا عامدانه یا جاهلانه رویکردی را انتخاب کردند و مدرسه را به سمتی سوق میدهند که با فلسفه تعلیم و تربیت ناسازگار است. دوم اینکه اینها درک درستی از روانشناسی کودک و نوجوان ندارند، سوم اینکه گمان میکنند، آموزش کودکان و نوجوانان حق آنها است، درصورتی این حق دانشآموز است و وظیفه آموزش و پرورش این است که آنچه حق کودکان و نوجوانان هست در مدرسه تبلور پیدا کند، با این وضعیت مدرسهها دارد به سمتی حرکت میکند که به هیئت و پادگان تبدیل شود و چنین مدرسهای از کارکرد اصلی خودش دور میشود و بیتردید این مدرسه به بن بست میرسد و در این بن بست قربانیان اصلی کودکان و نوجوانان هستند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: مدارس دانش آموزان قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل گفتگو با دانش آموزان اعتراضات سال گذشته شبکه های اجتماعی برای دانش آموزان حوادث سال گذشته دانش آموزان دانش آموزان دانش آموزان دانش آموزان دانش آموزان هم آموزش و پرورش دانش آموز نشان می دهند ویروس کرونا فضای مجازی تلفن همراه معلم ها درس ها علوی تبار وضع موجود نسل جدید ملک زاده نیک نژاد مدرسه ها درس هایی کلاس ها کتاب ها بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۶۷۱۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معلم خلاق، دانشآموز هنر آفرین
اینجا اتاق یک مؤسسه هنری یا فروشگاه تولیدات هنرهای تجسمی نیست. اینجا کلاسی است در یک مدرسه متوسطه دوره اول؛ کلاسی که به همت معلم دوراندیش و دانشآموزان هنردوستش تبدیل به یک کارگاه تولید هنرهای سنتی شده است. حالا پسران مدرسه امامرضا(ع) در خیابان خواجهربیع به کمک محسن پاکمنش که معلمی هنردوست و هنرآموز است، عبارت «از هر انگشتش یک هنر میریزد» را معنی کردهاند.
یک مدرسه معمولی با کادر غیرمعمولی
از زیر تابلو اسم مدرسه که نام امام رضا(ع) بر آن نقش بسته، وارد حیاط شده و بعد به سمت کارگاه بچهها میرویم. در مسیر همه چیز معمولی است؛ انگار اینجا هم یک مدرسه متوسطه مثل سایر مدرسههاست. اما وارد کارگاه که میشویم، تازه ماجرا شروع میشود و متوجه میشویم با یک مدرسه با کادر غیرمعمولی طرف هستیم. کادری که به رسالت مدارس امام رضا(ع) توجه کرده و پرورش را مقدم بر آموزش قرار دادهاند تا بچهها زیر سایه امام رضا(ع) شاد، باانگیزه و توانمند بار بیایند و به سمت خودکفایی قدم بردارند. این را میتوان از نگاههای روشن بچهها به صورت معلمشان فهمید که به مهر در کنار او میایستند و با اشتیاق تمام به دستانش نگاه میکنند تا بیاموزند. معلمی که بناست آنچه در سالها آموخته را حالا با همه وجود در اختیار دانشآموزانش قرار دهد.
دانشآموزان خوشبختی که هنرها میآموزند
آقامعلم، کلاس هنر را از آنچه در ذهن ما میگذرد، فراتر برده است. در این مدرسه وقتی زنگ هنر میخورد، دانشآموزان فقط دنبال قلم خوشنویسی و جعبه مدادرنگی نیستند، از کیسه گچ گرفته تا تکههای چرم به دست میگیرند و راهی کارگاه میشوند. آنها در زنگ هنر آزادند! آزاد برای اینکه یک اثر هنری خلق کنند. این اثر هنری میتواند یک صفحه نقاشی باشد یا یک کیف چرمی دستدوز، شاید هم یک ظرف سفالی.
محسن پاکمنش دو روز در هفته در این مدرسه حاضر است. او معلم هنر است و هرچه از نوجوانی تاکنون در حوزه تولیدات صنایع دستی یاد گرفته، ریخته روی میز کار. به دانشآموزی چرمدوزی میآموزد و به دانشآموز دیگری طراحی گرافیک. دانشآموزان مدرسه امام رضا(ع) خواجهربیع خیلی خوشبختاند که در این سن، آموزشهای عملی دانشگاه را با معلم هنردوست خود میآموزند.
اولویت برایم تدریس است
آقای پاکمنش از 18سالگی انواع و اقسام هنرها را آموزش دیده و حالا هر چه در این 30سال آموخته را در کلاس هنر با دانشآموزانش به اشتراک میگذارد. دیپلم هنرهای سنتی دارد، فوقدیپلم نقاشی گرفته و در ادامه از طریق دانشگاه فرهیختگان وارد دنیای جذاب معلمی شده و لیسانس هنرهای تجسمی را زیربغل زده است. او همه دوره تحصیل را به هنر گذرانده و همین موضوع، عرق به هنر را در وجودش پرورانده است. همان چیزی که دوست دارد در صورت بروز استعداد در دانشآموزانش هم پرورش یابد.
عشق به هنرهای سنتی اصیل ایرانی سبب شده محسن پاکمنش از دوران فراغت نوجوانی و جوانی، حداکثر بهره را ببرد و در گذر زمان، آموزش طراحی فرش، بافت فرش، دوخت سنتی، سفالگری، آینهکاری، کاشی هفترنگی و تذهیب را سپری کند. آموزشهایی که حالا به کار او میآید و علاوه بر اینکه در این حوزه فعالیت دارد، آنها را به دانشآموزانش میآموزد.
آقای معلم بیش از 21سال سابقه تدریس دارد، حالا هفت سالی میشود گذرش به خواجهربیع افتاده و وقت کلاس هنر را با بچههای این محدوده از شهر میگذراند. او علاوه بر سالهای تدریس، در حوزههای فرهنگی و هنری، امور مدیریتی و مربیگری را نیز عهدهدار بوده است اما اولویت برایش تدریس است، چرا که این فضا، روح هنری او را نوازش میکند.
مهارتآموزی در کنار تعلیم و تربیت
آقامعلم در نوع خودش، آموزگاری نمونه است که سعی کرده مهارتآموزی را در کنار تعلیم و تربیت در بچهها پرورش دهد. او خاطرهای از نختین روزهای تغییر فاز کلاسهای هنر در مدرسه امام رضا(ع) دارد. آقامحسن تعریف میکند: روز اولی که وارد کلاس هنر این مدرسه شدم، یک سفره یکبارمصرف کنار کلاس پهن و روی آن شروع کردیم به سفالگری. کلاس که تمام شد، دیدیم اصلاً وضع نظافت جالب نیست. این شرایط ادامهدار بود و به این نتیجه رسیدیم نمیتوان این گونه با دانشآموزان هنر کار کنیم. از مدیریت درخواست کردیم و به ما دو میز در کتابخانه دادند. دوباره پیگیری کردیم و حالا ما یک کارگاه در مدرسه داریم که محل هنرنمایی تکتک این دانشآموزان است.
«هنر، تجربه و مهارت» این عنوان تابلویی است که بر سردر کارگاه مدرسه امام رضا(ع) حک شده است. کارگاهی که دانشآموزان زنگ هنر خود را در آن سپری میکنند. آنها در دوره نونهالی هنر را در اینجا میآموزند، با خطا و آزمون آن را تجربه میکنند و در نهایت در حوزهای که به آن علاقه دارند مهارت کسب کرده و در ادامه اتفاقات بهتر را تجربه میکنند.
«پدر مرحومم پیگیر بودند چیزی را یاد بگیرم که دوست دارم، به همین خاطر در کانون فرهنگیتربیتی کودک و نوجوان شهرمان در قوچان از کلاس هنر میآمدم، میرفتم کلاس خط، از آن کلاس به کلاس دیگر و این موضوع برای من لذتبخش بود. من از این لذت میبردم که میآموزم و تجربه میکنم»؛ این جملاتی است که محسن پاکمنش در وصف دغدغههای امروزش بیان میکند و ادامه میدهد: چون آن زمان، مرور هنرها و تجربههای مختلف برایم شیرین بود و زمینهساز درآمد و موفقیت این روزهایم شد، این برایم یک اصل شد که دانشآموزان من هم این تجربه را کسب کنند.
کسب درآمد با هنرهایی که آقامعلم آموخت
کلاس «هنر، تجربه و مهارت» مدرسه امام رضا(ع) فقط خاص زنگ هنر نیست، درِ این کلاس دو روز در هفته به روی دانشآموزان باز است. فرقی نمیکند در ساعت کلاسی به اینجا سر بزنیم یا زنگ تفریح؛ بچهها در هر فرصتی که بدست میآورند، لباس کار میپوشند، خود را به کارگاه میرسانند و لابهلای میزهای کار وول میخورند و اثر تولید میکنند. از کیف دستی چرمی گرفته تا جاسوئیچی. از آینه رنگکاری شده گرفته تا مجسمه. ظرفهای سنگی و سفالی و نقاشی و خطاطی هم دیگر تولیدات آنهاست که در قفسه نمایشگاهی کارگاهشان میتوان دید.
دستها داخل مواد و رنگ، صورتهایی که حین کار با ابزار سیاه شده و لباسهای گلی؛ این تصویری است که در چهره دانشآموزان داخل کارگاه نمایان میشود. بچهها وقتی وارد این کلاس میشوند، میدانند شاید لباسهای مرتب و اتوکشیدهشان کثیف شود، با وجود این با ذوق بسیار میآیند و آخر هم باید به زور از کارگاه به سمت کلاس بعدی هدایتشان کرد. به قول آقای پاکمنش اینجا همه آزادند و کسی نباید نگران نمره باشد، آنها باید استعداد خود را بشناسند و آن را در این کارگاه پرورش دهند. همان اتفاقی که نفرات قبلی رقم زدهاند، دانشآموزان سالهای گذشته این مدرسه الان و در دوران دانشجویی روی هنرهایی که در متوسطه فراگرفتهاند، متمرکزند و از آن کسب درآمد میکنند.
سودهای 100 درصد از هنر دست دانشآموزی
محمد، ساعتی را ساخته که برایش 4هزار تومان تمام شده و الان تا یک میلیون تومان مشتری دارد. سعید هم سه ظرف رزین خود را با قیمت 100هزار تومان ساخته و به زودی به قیمت 300هزار تومان به دوستان و آشنایان خواهد فروخت. مجبتی هم کارهای چرمی دوخته که به گفته خودش سود 500هزارتومانی به او خواهد رساند. این وضعیت بسیاری از دانشآموزان این مدرسه است که به کمک محسن پاکمنش هنرهای سنتی آموختهاند و حالا از این طریق، بخشی از مخارج تحصیل خود را تأمین میکنند.
آنها گروهی در ایتا درست کردهاند، هرکس محصولات خود را در این فضا به اشتراک میگذارد و بعد هم میفروشد و درآمدش را در جیبش میگذارد و همگی در کنار هم از این اتفاقات خوب لذت میبرند. به گفته آقای پاکمنش، برخی از بچهها تجربه فروش تولیدات خود از طریق سایت دیوار را هم دارند که مایه امیدواری برای آینده آنهاست.
معلم هنرمند منطقه ما با تجربه کار این سالها، به این نتیجه رسیده که با تکیه بر توان دانشآموزی و قشر جوان میتوان در بسیاری از حوزهها به خودکفایی رسید. او میگوید: میخواهم به تأکید رهبر معظم انقلاب بر مهارتآموزی دانشآموزان اشاره کنم؛ ایشان در سخنانی تأکید داشتند دانشآموز در کنار درس یک مهارت را کسب کند، الان دانشآموزان مدرسه ما بیش از یک مهارت دارند که اگر این اتفاق در همه مدارس رقم بخورد، میتواند نتایج مثبتی برای شهر و کشورمان به همراه داشته باشد.
زهرا زنگنه